توجه به علاقه كودكان در كتابخواني 1395/08/29 مهدي شيزري درباره علاقه نداشتن بسياري از مردم به كتابخواندن گفت: بيشتر كساني كه كتاب نميخوانند، شايد براي اين نيست كه كتاب را دوست ندارند، بلكه ممكن است براي اين باشد كه نميدانند كه چه كتابي را بخوانند. در واقع اين عده از كودكي لذت كتابخواني را نچشيدهاند و درك نكردهاند كه دليل خواندن كتاب چيست و اگر هم بدانند، نميدانند به چه كتابي علاقه دارند و چه كتابي را بايد انتخاب كنند. مدير نشر ريحان پيداكردن علاقه و استعداد فرزندان را در اينباره وظيفه بزرگترها اعم از پدرها و مادرها، مربيان، مديران فرهنگي دولتي و خصوصي دانست و افزود: اگر خيلي از ما آدمبزرگها از كودكي ميدانستيم كه به چه چيز علاقمنديم و در چه زمينهاي استعداد داريم، به كتابهايي رجوع ميكرديم كه با افكار و سلايق ما هم بيشتر جور درميآمد و در فرهنگ مطالعه پيشرفت بيشتري داشتيم. ناشر عضو انجمن فرهنگي ناشران كتاب كودك و نوجوان خاطرنشان كرد: توجه نداشتن به اين نكته باعث ميشود كه خيليها حتي كتاب هم بخرند، اما هرگز آن كتاب را نخوانند. و يا حتي در دنياي مجازي امروزه، كتابهاي زيادي را دانلود كنند و در گوشيهاي تلفن همراه و يا رايانههاي خود ذخيره كنند، ولي هرگز آن فايل را بازنكنند و نخوانندش. شيزري ادامه داد: جامعه در تبليغ كتاب و كتابخواني با كليگويي رو به روست. اين روش تأثيري در رفع اين مشكل نخواهد داشت. مثلاً وقتي ميگوييم كتاب خوب است يا جامعه بافرهنگ خوب است، يك حرف كلي زدهايم. پس كسي با اين جملات نخواهد توانست درك درستي از كتابخواني و ارتفاي فرهنگي پيدا كند. ناشر عضو در انجمن دادآور شد: ضمناً ما هم فرهنگ خوب داريم و هم فرهنگ بد، هم كتاب مناسب داريم و هم كتاب نامناسب. پس با روش ديگري بايد بياموزيم و بياموزانيم كه كتابهايي كه ما را از كتابخواندن دلسرد ميكند، كداماند و آن كه ما را به خواندن بيشتر تشويق كند، كدام است. كارشناسان فرهنگي بايد روشهاي تبليغي صحيح را به اوليا، مربيان و مسئولان فرهنگي نشان دهند و از آنها بخواهند تا دست از كليگوييها بردارند و جوري حرف بزنند كه در جامعه كاربرد و اثر داشته باشد. وي كه پژوهشهاي متعددي در زمينه فلسفه، دين و حوزه كودك داشته است، مراجعه به علم و دانش را براي پيشرفتهاي مهم در كشور يكي از موارد بهبوددهنده فرهنگ آن دانست و توضيح داد: جوامع متمدن گذشته همچون تمدن پيشرفته ايران در قرون گذشته و جوامع متمدن امروز دنيا، هر وقت خواستهاند به پيشرفت اساسي و واقعي دست يابند، ابتدا به دنبال پيشرفت دانش و فرهنگ آن جامعه رفتهاند و زمينههاي ديگر پيشرفت به دنبال آن به حركت افتاده است. در دنياي امروز، كره جنوبي و مالزي نمونههاي خوبي براي مصداق اين كلام هستند. اين دو كشور بسيار عقبافتادهتر از ايران بودند كه در دهههاي اخير با پيشرفت علم و فرهنگ خود توانستند به پيشرفت برسند. در اين كشورها كتاب كه بخشي از فرهنگ و دانش يك قوم است، به خوبي مورد توجه قرار گرفته است. مدير نشر ريحان خاطرهسازي درباره كتاب را براي كودكان و نوجوانان يكي از راههاي جذب اين قشر از جامعه به كتاب عنوان كرد و گفت: حداقل در هفته كتاب براي بچهها خاطرههاي شيريني از كتاب بسازيم كه برايشان ماندني شود. چه اشكالي دارد كه مديران كشوري بين بچهها حاضر شوند و برايشان كتاب بخوانند و قصه بگويند؟ اگر قصه گويي و معرفي غيرمستقيم كتاب را تنها به اهالي فرهنگ و نويسندگان واگذار نكنيم، جذابيت بيشتري هم براي بچهها ايجاد ميكنيم. وقتي مديري با سمتي مهم و يا وزيري كه در بين مردم سرشناس است، در جمع كودكان حاضر شود و برايشان كتابي بخواند، تأثير زيادي براي مخاطب خواهد داشت و خود او هم از اين ارتباط بهره خواهد برد.